ابونصر محمد فارابی ملقب به معلم ثانی

1402-06-04

ابونصر محمد فارابی معروف به «معلم ثانی» (۲۵۹-۳۳۹ ه.ق)، فیلسوف، حکیم، ریاضیدان و منجم مسلمان ایرانی است. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی و موسس فلسفه اسلامی است و از او به عنوان  انتقال دهنده منطق صوری یونانی به جهان اسلام نیز یاد می‌شود که نقش به سزایی در رواج فلسفه در جهان اسلام داشت.

فارابی که در زبان لاتین به الفارابیوس [Alfarabius]مشهور است، در فاراب، ماوراءالنهر، به دنیا آمد و نیمه اول زندگی خود را در آنجا گذراند. پدرش از سرداران نظامی بود و توانست بهترین بهترین آموزگاران را به تعلیم و تربیت او بگمارد. او نخست به تعلیم علوم دینی و لغوی پرداخت و مهارت فراوان کسب کرد. مورخان  نوشته‌اند که تقریبا همه‌ی زبان‌ها را می‌دانست. و این بدان معنی است که وی به احتمال قوی چندین زبان می‌دانسته است؛ محققا عربی و فارسی و ترکی، و محتملا بعضی از لهجه های آسیای مرکزی و زبان‌های محلی. پس از جوانی به فلسفه و علوم دلبستگی پیدا کرد، و بر خلاف بسیاری از چهره‌های مشابه تاریخ اسلام، به پزشکی علاقه‌مند نشد. عازم بغداد شد که آن زمان مرکزیت علمی داشت، و در خدمت ابوبشیر متی بن یونس مسیحی، استاد مسلم منطق، به آموختن این فن پرداخت. بعدها وی خود بزرگترین استاد منطق شد و منطقی و فیلسوفی چون یحیی بن عدی مسیحی از میان شاگردان او برخاست. فارابی پس از آنکه مدت بیست سال که در بغداد اقامت داشت، عازم دربار سیف الدوله در حلب شدو باقی عمر را در این شهر گذراند و در عین احترام و افتخار زیاد از دنیا رفت.
فارابی نخستین کسی است که در اسلام علوم را به طور کامل طبقه بندی کرده است و حدود هریک را نشان داده و شالوده هر شاخه از علم را تثبیت کرده است. به همین دلیل وی را «معلم ثانی» نامیده اند. از آن جهت که نخستین معلم را ارسطو می‌دانسته‌اند که همین کار را در زمان‌های باستان کرده و سابقه ای برای فیلسوفان برجای گذاشته بود. همچنین فارابی بزرگترین شارح و مفسر آثار ارسطو به شمار می‌رود. از هفتاد تصنیفی که برای فارابی برشمرده‌اند، نیمی درباره‌ی منطق است، که در واقع موسس منطق اسلامی خود او بود. و از جمله این کتاب‌ها تفسیری بر منطق یا ارغنون ارسطو است. تفسیر وی بر کتاب مابعدالطبیعه یا متافیزیک ارسطو، به ابن‌سینا در فهمیدن ارسطو کمک فراوان کرده است.فارابی کتاب‌های مستقلی در فیزیک و ریاضیات و اخلاق و فلسفه سیاسی نیز تالیف کرده، و از لحاظ فلسفه سیاسی نیز از موسسان اسلامی آن به شمار می‌رود. وی عملا صوفی بوده و روح تصوف در سراسر آثار وی مشهود است. فارابی همچنین از علمای برجسته‌ی موسیقی در قرون وسطی بوده است. و بعضی از آثار موسیقی وی در ضمن آداب اخوت صوفیانه، بالخاصه در آسیای صغیر، تا ازمنه‌ی جدید وجود داشته است. 
الفاخوری معتقد است که فلسفه فارابی، آمیزه‌ای از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی است که رنگ اسلامی و به خصوص شیعه اثناعشری به خود گرفته است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه، فلوطینی است. داوری اردکانی می گوید: فارابی فلسفه را چنان احیا و تجدید کرد که در آب و خاک عالم اسلام ریشه دوانید، رشد کرد و در همه جا سایه گسترد. این فلسفه از زمان فارابی تا عصر ما، در حوزه های علمی و دینی تدریس شده و می شود.
لاووست می‌گوید: «ویژگی‌هایی که فارابی درباره رئیس مدینه فاضله ذکر کرده است، همان ویژگی‌های مورد نظر شیعه در مورد امامان و مخصوصاً امام علی علیه‌السلام اولین امام و یکی از صحابه پیامبر و جانشین شرعیِ او است. سپس این که رئیس مدینه فاضله می‌تواند از افاضه عقل فعال برخوردار باشد و با آن متحد گردد. بنابراین، نبی و امام، هر دو دارای نفس برتر هستند و از فیض قدسی برخوردارند و عنایت الهی شامل آن‌ها می‌شود. این همان دیدگاهی است که شیعه به آن معتقد است.
بنابراین، شرایط و اوصافی که فارابی برای رئیس مدینه فاضله بر می‌شمارد، بر اساس تفکر شیعیِ وی است. او در «تحصیل السعاده» و دیگر کتاب‌های سیاسیِ خود معتقد است: «امام» و «واضع نوامیس»، «ملک مطلق»، «فیلسوف کامل» و «رئیس اول» معنای واحد دارند. ویژگی‌های رئیس اول را چنین بر می‌شمارد: ۱. ولایت مطلقه دارند. ۲. ولایتشان مقتضای فطرت و طبیعت آن‌ها و ماهیت صناعتشان است. ۳. عدم شرطیت مقبولیت در ثبوت امامت. ۴. عدم شرطیت اطاعت در ثبوت امامت. ۵. فعلیت امامت. ۶. عنایت ویژه الهی و ارتباط خاص با خداوند از طریق عقل فعال. ۷. عدم شرطیت بسط الید و امکانات قیام در ثبوت امامت.

منابع:
- کتاب علم و تمدن در اسلام
-  وبگاه دانشنامه اسلامی