علامه سید محمدحسین طباطبایی
1402-05-23
علامه سید محمد حسین طباطبایی حکیم، فیلسوف، مفسر قرآن، اسلامشناس و فقیه معاصر بود. ایشان در زمینه فلسفه شرق و فلسفه غرب اندوختههای فراوانی داشت و در علومی چون: ادبیات، کلام، نجوم، هیئت و ریاضیات سرآمد بود. آثار علمی بسیاری در زمینههای مختلف از علامه برجای مانده که معروفترین آنها تفسیر المیزان است.
علامه سید محمّدحسین طباطبایی در ماه ذیحجه ۱۳۲۱ه.ق در تبریز به دنیا آمد. مادرش را در پنج سالگی و بعد از مدتی پدرش را هم از دست داد و همراه با برادر کوچکتر خود تنها ماند.مدّت زیادی از تحصیل او نمیگذشت که علاوه بر قرآن مجید، کتابهای گلستان، بوستان، اخلاق مصوّر، تاریخ معجم، ارشاد الحساب، نصابُ الصبیان و دیگر کتابهای متداول در مدارس آن روز را فرا گرفت. وی از سال ۱۲۹۷ ه.ش. تا ۱۳۰۴ علوم بسیاری آموخت. در این مدّت، تمامی درسهای مربوط به سطح را فراگرفت و با شور و شوق بسیاری کتابهای مربوط به ادبیات، فقه، اصول، کلام و معارف اسلامی را آموخت. صرف و نحو و معانی و بیان را نزد استاد خویش مرحوم شیخ محمدعلی سرابی آموخت و پس از آن، سطوح عالی در فقه، اصول، فلسفه و کلام را در زادگاه خود نزد اساتید آن خطّه تحصیل کرد. وی توانست خوشنویسی را در اوان عمر خود از آقا میرزا علینقی بیاموزد.
علامه برای ادامه تحصیل به شهر «نجف اشرف» هجرت کرد ور در آنجا با شخصیّتی چون حاج میرزا علی آقا قاضی «قدس سره» آشنا میشود و از محضر آن استاد بهرهمند شد. علامه طباطبایی مدّت یازده سال حضور در نجف علوم فقه، اصول، فلسفه، ریاضیات و رجال را از محضر اساتیدی والامقامی چون: حاج میرزا علی ایروانی، میرزای نائینی، شیخ محمدحسین اصفهانی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدعلی سرابی، سید حسین بادکوبهای، سید ابوالقاسم خوانساری، آیت الله حجت کوه کمری، میرزا علیاصغر ملکی، آیت الله حاج میرزا علی آقا قاضی فرا گرفت. علامه پس از سالها تحصیل معارف اسلامی در نجف، در سال ۱۳۱۴ش مجبور به بازگشت به زادگاه خویش گردید. دوران دوری از مهد علم و دانش از این زمان شروع شد، امّا مدتی نگذشت که کار تدریس و تحقیق شروع شد. دوران ده ساله اقامت علامه در تبریز همراه با تدریس و تالیف سپری شد و فصلی جدید از حیات وی را فراهم کرد.
علامه بعد از چندین سال اقامت در تبریز، به قم هجرت کرد، آن روز حوزه علمیّه قم از ضربات رضاخان، رهایی یافته بود و با حضور آیات و مراجع بزرگواری چون آیت الله بروجردی انسجام بیشتری پیدا کرده بود، فرصتی فراهم آمده بود تا علاّمه طباطبایی، نیازهای جامعه را سنجیده و بر طبق آنها، برنامهای منظم و کارآمد تنظیم کند. تفسیر و فلسفه درسهایی بود که - بر اساس احساس وظیفه علاّمه - شروع شد و تعجب بسیاری را برانگیخت، چرا که تدریس تفسیر دانشی به دور از تحقیق تلقی میشد، امّا پشتکار و اخلاص علاّمه کار را بدانجا رساند که «المیزان» حاصل سالهای تلاش و تدریس گردید.
درس فلسفه نیز در آن عصر خوشنام نبود. از اینرو تلاشهای بسیاری در تعطیل این درس انجام میشد امّا رفتار مؤدبانه استاد و برخورد مهربانانه آیتالله العظمی بروجردی سوء تفاهمها را کنار زد و سعایتها را بی اثر نمود. به هر روی تشکیل جلسات عمومی و خصوصی علامه و حضور شاگردان اندیشمندی چون آیت الله مطهری باعث نقد و بررسی فلسفههای غربی - مخصوصاً ماتریالیسم دیالکتیک - گردید و آثار و برکات جاودانهای در تدوین کتب فلسفی به همراه خود آورد.
هر روز که سپری میشد ابعاد علمی و چهره چشمگیر علاّمه بیشتر از گذشته نمایان میشد. شعاع شخصیّت این استاد فرزانه به داخل کشور محدود نگردید، بلکه اندیشمندان بسیاری را به سوی خویش کشاند و در تمام ابعاد اسلام به بحث و گفتگو با آنان منجر شد. این عظمت بدانجا انجامید که دولت آمریکا توسط شاه ایران از علاّمه دعوت رسمی کرد تا در دانشگاههای آن کشور «فلسفه شرق» را تدریس نماید! روح بلند و بینش کمنظیر علاّمه دست رد به آن همه اصرار زد. او زندگی محقّرانه در قم و جلسات درس با طُلاّب و تربیت شاگردانی فاضل را بر تمامی ظواهر زیبای دنیوی ترجیح میداد.
علامه در قم به تدریس فلسفه و تفسیر قرآن پرداخت و شاگردان مبرزی را تربیت کرد. ایشان علامه بر فلسفه شرق و فلسفه غرب در علومی چون: ادبیات، کلام، نجوم، هیئت و ریاضیات نیز سرآمد بود. آثار علمی بسیاری در زمینههای مختلف از علامه برجای مانده که معروفترین آنها تفسیر المیزان، که ثمرهای کمنظیر از بیست سال تلاش شبانهروزی علاّمه بوده و دائرةالمعارفی از معارف و در بردارنده بحثهای اعتقادی، تاریخی، فلسفی، اجتماعی و... است. این تفسیر از مهمترین و جامعترین تفسیرهای شیعه در عصر جدید و بهطور مطلق یکی از چند تفسیر عمده و اساسی در قرن اخیر است و امروزه مشهورترین تفسیر نزد امامیه به شمار میرود.
علامه طباطبایی علاوه بر تفسیر المیزان تالیفات بسیاری داشتند که به شرح زیر است:
1 - حاشیه بر اسفار؛ نظرات استاد فرزانه علامه طباطبایی بر اسفار در این کتاب جمعآوری شده است.
۲- بدایة الحکمه؛ کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای کشور گردید.
۳ - نهایة الحکمه؛ این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزونتر و سطحی عالیتر تدوین شده است.
۴ - اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ بینش علاّمه پیرامون نظرات مادیون و ماتریالیستها باعث فراهم آوردن این اثر گردید برکت این کتاب موجب هدایت بسیاری از جوانان مسلمان و نجات آنان از هلاکت کفر و الحاد شد. اثری که پاورقیهای استاد مطهری عنایتی افزون بدان بخشیده است.
۵ - حاشیه بر کفایه؛ کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است که بهتازگی چاپ شده است.
۶ - شیعه در اسلام؛ دورهای کامل از اعتقادات و معارف شیعه در این اثر نفیس به چشم میخورد.
۷ - مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن؛ او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی و... مذاکراتی با علامه داشته که در این کتاب وجود دارد.
۸ - خلاصه تعالیم اسلام؛ خلاصه آنچه هر مسلمان متعهد باید از آن آگاهی داشته و خود را بدان زینت دهد، در این اثر بیان شده است.
۹ - روابط اجتماعی در اسلام؛ انسان و اجتماع و رشد اجتماعی او، پایه زندگی اجتماعی، آزادی در اسلام و... مباحثی است که در این کتاب بدانها پرداخته شده است.
۱۰ - بررسیهای اسلامی؛ مجموعهای است زرّین از مقالات استاد که بسان دائرةالمعارفی از معارف ناب اسلامی جمعآوری شده است.
۱۱ - آموزش دین؛ کتابی با قلم روان و مطالبی لازم و ضروری است که برای دانشآموزان نوشته شده است.
12 - دیوان شعر فارسی؛ مجموعهای از اشعار چشمگیر و عمیق علاّمه که طی سالیان متمادی سروده شده است.
13 - سنن النّبی؛ سیره و روش رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بین مردم و همراه خانواده در این اثر به چشم میخورد.
14 - لبُ اللباب؛ مجموعه درسهای اخلاق استاد که از سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۶۹ قمری برای برخی از فضلای حوزه قم بیان فرمودهاند.
15- رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا؛ این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است مباحثی مفید از عوالم سهگانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده است.
16 - رسالههایی گوناگون درباره قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف، ... این مجموعه ۲۶ رساله است که بنا به ضرورت و نیاز جامعه توسط علاّمه نگاشته شده است.
منبع: ویکی فقه