یادداشت «بنیادهای دانش اجتماعی در تمدن مسلمانان»
1402-07-06
این یادداشت به قلم استاد سید علی سیدی فرد نگاشته شده و در قسمت درآمد از چهل و چهارمین شماره فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا به چاپ رسیده است. ایشان در این یادداشت ابتدا به تعریف دانش اجتماعی میپردازد و در ادامه نسبت دانش اجتماعی با فلسفه، تجربه، تاریخ و فقه را به طور جداگانه شرح میدهد.
دانش اجتماعی گسترۀ پهناوری از رشته ها را دربرمیگیرد. همــۀ این رشــته ها به نحــوی ناظر به کنــش اجتماعی می باشــد («وضعیت هــا»، «واقعیت هــای طبیعیّ» و «امور اجتماعی نظیر ســاختارها یــا نهادها» یا «علت »شکل گیری کنش های اجتماعی هستند، یا «معلول» آن ها و یا «هم علّت و هــم معلول» آن ها و به همین جهت در علم اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرند). برخی از این دانش ها در پی به دســت آوردن «باید و نبایدهای» حاکم بر کنش اجتماعی هستند (مانند فقه و اخلاق اجتماعی) و پارهای دیگر به دنبال شــناخت «هست و نیست های »مربوط به کنش های اجتماعی. آنچه میان هر دو دسته از پژوهش ها و کاوش های اجتماعی همسان است، نیاز به هر دو به «فلسفه»، «تجربه» و «تاریخ» است.
فلســفه و دانش اجتماعی
دانش اجتماعی، مانند دیگر دانش ها، نیازمند فلسفه است. زیرا پژوهش های تجربی نیز در «چهارچوبی مفهومی» انجام می شوند و بعید است بتوان تفاوت های روش های گوناگون در دانش اجتماعی را فارغ از انگاره های فلسفی صاحبان آن روش ها فهم کرد. آنچه با توجه به شرایط کنونی، در این مقام، اهمیت دارد دو نکته است:
اول آنکه در ســنّت تعلیمی مسلمانان مایه های فلسفی را نباید تنها در فسلفۀ اولی (دانش برین) و به شکل خاص در حکمت صدرایی جست. حکمت صدرایی یک دستگاه فلسفی پیچیده و بسیار غنی اســت، امّا تنها شکل تفکر فلسفی نیســت. علاوه بر حکمت مشاء، اشراق، مکتب شــیراز و اصفهان و تنوع های موجــود در هر یک از این مکاتــب، حوزه های دیگری نظیــر کلام، اخلاق، اصول فقــه، مقدمۀ برخــی از کتب تاریخی (نظیــر برخی آثار قاضی صاعد اندلسی، ابن خلدون و ابوریحان بیرونی) ،ادبیات فارسی، سیاست نامه ها و... نیز مشتمل بر مطالب نظری و فلسفی مهمی در رابطه با دانش اجتماعی هستند.
دوم آنکه در رابطه با شــناخت این زمینۀ فلسفی و نظری، توجه افراطی به ادبیات پژوهشــی معاصر۱ ـ به خصوص در جهان غرب ـ نادرســت است. گاه ادبیات دست دوم۲ و حتّــی ترجمۀ پژوهش های معاصر در زبان انگلیســی و یا ســایر زبان های اروپایی، در فهم اندیشــۀ اجتماعی مسلمانان جایگاه محوری را می یابند که امری نامطلوب اســت. مطالعه و تأمل در آنچه پژوهشگران مغرب زمین در باب فلســفۀ اجتماعی یــا به طــور کلّ مبانی نظری اندیشــۀ مســلمانان انجام داده اند، هرچند في حدّ نفسه ســودمند اســت، امّا نباید جایگزین پژوهش های اصیل و تأملات جدّی در متون کلاســیک اندیشمندان اسلامی شود. در جهان اسلام، سنّت تدوین متون فنّی، دقیق و گاه دشواریاب در کنار شرح و تدریس و انتقال شفاهی مطالب مکمل یکدیگر بوده اند. تا زمانی که همۀ نکته ســنجی ها و دقایق مربوط به متون کلاسیک فلسفی و غیرفلسفی، به صورت مکتــوب درنیامده اند چاره ای جز رجوع به همان سنت شــفاهی در فهم متون نیست و در غیر این صورت پژوهشگر گاه دچار خطاهای ناخواسته میگردد.
تجربــه و دانش اجتماعی
کمابیــش بی نیاز از توضیح اســت که توســعۀ دانش اجتماعی تنها بــر پایۀ تأملات نظری شکل نمیگیرد و برای چنین کاری «تجربه» امری ضروری اســت. البته تجربه از مسیر «روش»، «ساخت نظــری» پیدا می کنــد. متأســفانه، به جز موارد بســیار معــدودی ـ نظیــر روش ژرف کاوی ـ ، این حوزه چندان پیشرفتی نداشته است. ما نیازمند روشهایی برای شناخت اجتماعی هســتیم که اولا به طور روشنی مبتنی برای بــر مفروضات فلســفی صحیح بوده و ثانیا به شــیوه ای روشــن برای پژوهشگران اجتماعی قابل استفاده باشند و تجربیات آن ها را دقیق نمایند.
تاریخ و دانش اجتماعی
برای توسعۀ علم اجتماعی مطلوب مطالعۀ تاریخ نیز ضروری است. در این مقام، هم شناخت تاریخ «زیست اجتماعی مردمان ایران» و هم مطالعۀ تاریخ و سرگذشت «تراث علمی مسلمانان» اهمیت دارند .
الف. تاریخ زیســت اجتماعی
تاریخ زیست اجتماعی در امتداد کار تجربی قرار دارد. در اینجا، تاریخْ «مطالعۀ تجربی و غیرمســتقیم جهانِ انســانیِ ایســتا» اســت و پژوهش هــای تجربی عمدتــاً «مطالعۀ مســتقیم جهانِ انسانی پویا». آنچه در تجربه به دست می آید ناظر به جهان سیّال کنونی است که البته ریشــه در گذشته دارد و آنچه در تاریخ به دست می آید ناظر به بخشی از زندگی انسان اســت که به احتمال زیاد دیگر تغییــری نخواهد کرد و ایستا شده است (این اصطلاح تقریباً به عکس اصطلاح ایستایی شناسی و پویایی شناســی اجتماعی۳ است). در این موضع شــناخت تاریخ (شــناخت زیست اجتماعی ایرانیان) صرفاً متوقف بر خواندن کتب تاریخی نیست، از شاهنامه گرفته تا رمان ها و کتاب های خاطرات میتوانند در شناخت گذشته ای که ما امتداد آن هستیم به کار آید.
ب. تاریخ اندیشۀ متفکران مسلمان
مطالعۀ تاریخ اندیشۀ متفکران مسلمان نیز امری عقلائی است. زیرا از یکسو ما را از تجربۀ متراکم تاریخی آن ها در حوزه های گوناگون ـ در حوزۀ اندیشۀ اجتماعی به طور خاص ـ بهره مند می کند و از سوی دیگر تفکرات آنان در قیاس با سایر اندیشمندان از اندیشه و فرهنگ اسلامی بیشتر تأثیر پذیرفته است.
فقه و دانش اجتماعی
فقه از دو جهت اهمیت دارد؛ از یکســو از جمله مهم ترین منابع شناخت باید و نبایدهای مربوط به کنش های اجتماعی است (شناخت ناظر به امر هنجاری وارزش). و از سوی دیگر، روش شناسی پیچیدۀ دانش فقه که عمدتا -و نه به طور کل- در دانش اصول متبلور شــده است، روش قابل اعتنایی برای شناخت محتــوای غیرفقهی، از جمله محتــوای مربوط به دانش اجتماعی، می باشــد. البته، نزد اهل فن، روشــن به نظر می رسد که این روش شناسی برای تطبیق و کاربرد در فهم متون دینیِ غیرفقهی (فقه الشریعة) کامل نیست و نیاز به تنقیح و توســعه دارد. از همین روست که برخی محققین از فقهای معاصر ایدۀ «تفقه جامع» (تحقیق در همۀ دین برای تحقــق در همۀ زندگی) را با جزئیات بســیاری که شامل بازاندیشی در مفاهیمی نظیر «علم»، «حجیت ،»متعلق شناخت دینی و ... می شود مطرح نموده اند.
در پرونــدۀ حاضر (بنیادهای دانــش اجتماعی) مطالبی در رابطه با همۀ نکات فوق مطرح شــده اســت. برخی گفت وگو ها و نوشــته ها ناظر به فلســفۀ علــم اجتماعی هســتند، برخی ناظر به تاریخ و برخی ناظر به فقه. امید که برای اهل نظر سودمند افتد .
پی نوشت
*. پژوهشگر و مدرس فلسفۀ علم اجتماعی .
s_seyyedifard@sbu.ac.ir ۱. Contemporary scholarship.
۲. secondary literature.
۳. social statics and social dynamics.