یادداشت «تبیین علّی نزد فیلسوفان مسلمان»
1402-07-20
یادداشت «تبیین علّی نزد فیلسوفان مسلمان» به قلم آقای دکتر جواد طالبی، پژوهشگر مرکز مطالعات علم و اجتماع معنا نگاشته شده و در فصلنامه رهیافت اندیشه به چاپ رسیده است.
مقدمه
بحث از «تبیین» یک پدیده در علم یکی از دغدغههای مهم فیلسوفان علم در عصر حاضر را تشکیل میدهد. با نظر به ادبیات معاصر در فلسفۀ علم میتوان گفت تبیین یعنی پاسخ به چرایی وقوع یک پدیده یا هر امر دیگری که انسان میخواهد در باب آن معرفت کسب کند. هنگام پاسخ به چرایی یک امر میتوان به علل رخداد آن توجه کرد و بر اساس علل به تبیین آن پرداخت. چنین تبیینی که در صدد است با رجوع به علل وقوع یک امر به تبیین آن بپردازد «تبیین علّی» نامیده میشود. بر اساس این تلقی از تبیین میتوان سرآغاز بحث از تبیین را به فلاسفه دوران باستان بازگرداند؛ چرا که آنان نیز در صدد جستجوی پاسخهایی برای پرسشهای چرادار خود بودهاند و با بیان علل به تبیین امور میپرداختند. فیلسوفان مسلمان نیز از این سخن مستثنا نیستند. در سنت فلسفی مسلمانان نیز شاهد تلاش برای پاسخ به چرایی هر امری در علوم مختلف هستیم.
نظریۀ تبیین در دروۀ مدرن
در دورۀ مدرن همپل (۱۹۰۵-۱۹۹۷ م) نخستین کسی بود که سعی کرد مدلی از تبیین ارائه کند. در مدل او سعی بر آن است تا پدیده تبیین خواه با بیان یک گزارۀ قانونی در قالب یک قیاس منطقی به همراه بیان شرایط متقدم بر آن پدیده تبیین شود (سیلوس، ۱۳۹۹، صص ۳۱۰-۳۱۱). الگویی که همپل برای تبیین ارائه کرد از جانب افراد مختلف مورد نقد قرار گرفته است. بسیاری از این نقدها با ارائۀ مثالهای نقض بیان شده است که میتوان آنها را در دو دسته جای داد. دستهای از این مثالها مدل همپل را بسیار گسترده تلقی میکنند به گونهای که قائل اند نمونههایی از تبیین یافت میشوند که با این که به طور کامل با مدل همپل منطبقاند تبیین محسوب نمیشوند. از این رو شرایط ذکر شده برای این مدل کافی نیستند. دستهای دیگر از مثال نقضها مدل مذکور را بسیار محدود میبینند. این مثال نقضها نشان میدهند که نمونههایی از تبیین وجود دارد که با اینکه تبیین علمی معتبری تلقی میشوند، معیارهای این مدل را ندارند. از این رو شرایطی که همپل برای تبیین علمی بیان کرده است شرایط لازم برای هر تبیینی نیستند (نصیری، ۱۳۹۵، ص ۳۴). این مثالهای نقض که مدل همپل را به نقد کشید سبب شد نظریات دیگری در باب تبیین علمی بیان شود که البته بیان آنان مقصود نوشتۀ حاضر نیست.
مسائلی که امروزه در فلسفۀ علم در باب تبیین، دغدغۀ اندیشمندان این حوزه را به خود اختصاص داده است الگوی تبیین و تبیین علّی، اصل علیت و بویژه علیت در طبیعت و نحوۀ شناخت و تمایز آن از توالیهای منظم میباشد. افزون بر این، قوانین طبیعی که در مدل تبیینی همپل رکن مهمی از تبیین محسوب میشود مسئلۀ دیگری است که لازم است در باب چیستی و تمایز آن از شبه قانون و نحوۀ شناسایی این قوانین چاره اندیشی کرد. یک نظریۀ تبیین باید بتواند افزون بر این دو مسئله پاسخ درخوری به مثالهای نقضی که بر مدل همپل و دیگر مدلهای ارائه شده از تبیین پس از همپل بیان شده است ارائه دهد و بر این اساس از ضرورت و کفایت شرایطی که برای تبیین بیان میکند دفاع معتبری انجام دهد.
نظریۀ تبیین در جهان اسلام
در جهان اسلام فیلسوفان و منطقدانان نه تنها به تفصیل از تبیین علّی سخن گفته اند بلکه این نوع از تبیین را در شاخه های مختلف علوم به کار گرفته و علوم مختلفی را به عالم انسانی تقدیم کرده اند. با نظر به گستره و وحدت روش علوم در جهان اسلام باید گفت تبیین علّی در این سنت از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این سنت تبیین علّی در علوم مختلف الهی،ریاضی، طبیعی و شاخههای گوناگون هر یک حضور دارد به گونهای که تنها روش معتبر تبیین شناخته میشود. از طرف دیگر برخی از شاخههای این علوم مانند فلسفه، طب و ... هنوز به صورت زنده پویایی خود را ادامه میدهند. از این رو شناخت روش تبیین علّی در این سنت به پویایی هر چه بیشتر این علوم نیز کمک کرده و زمینه را برای بازخوانی بهتر این علوم فراهم میکند. افزون بر این با وجود گسترۀ فراوان علوم در این سنت میتوان کارکرد این روش را در علوم مختلف نیز شاهد بود. در این سنت پرسشهای اساسی را به سه قسم تقسیم میکنند که یکی از آنها پرسش بواسطۀ «لِم» است (ابنسینا، نصیرالدین طوسی، و قطبالدین رازی، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۰۸-۳۱۳). این پرسش چرایی تحقق یک پدیده یا چرایی اتصاف آن به وصفی را جویا میشود . پاسخی که به این پرسش داده میشود را میتوان «تبیین» به معنای امروزی آن دانست. با توجه به اقسام مختلف پرسش از چرایی (لمّیت) میتوان به اقسام مختلفی از تبیین اندیشید؛ گاه پرسش تنها به علت اثباتی پدیده ناظر است و به علت ثبوتی آن نظری ندارد، گاه افزون بر علت اثباتی علت ثبوتی را نیز شامل میشود. در صورت اول تبیین را «برهان انّی» و در صورت دوم «برهان لمّی» نام نهادهاند (ابنسینا و دیگران، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۰۶-۳۰۷). با توجه به اینکه تبیین علّی در صدد است پدیدهها را با نظر به علت آنها تبیین کند میتوان تبیین علّی را در این سنت همان برهان لمّی دانست؛ زیرا تنها در این نوع از برهان نتیجه بر اساس بیان علت ثبوتی آن در عالم خارج اثبات میشود.
نظریۀ علیت در جهان اسلام
کوشش فیلسوفان و منطقدانان مسلمان تنها به نظریه پردازی در باب تبیین منحصر نشده است بلکه شاهد تفسیرهای مختلف و رو به پیشرفتی از علیت در مکاتب مختلف فلسفی در جهان اسلام هستیم که مبنای بحث از تبیین علّی را شکل میدهد؛ زیرا ارائۀ یک نظریه منسجم از تببین علّی در گرو شناخت دقیق مفهوم علّیت، اقسام، ویژگیهای آن و نحوۀ بهره گیری آن برای ارائۀ نظریه تبیین است. نکتۀ مهمی که در اینجا باید بدان توجه داشت این است که تفسیر علیت در فلسفۀ اسلامی بویژه در فلسفۀ حکمت متعالیه که توسط حکیم نامدار ملاصدرای شیرازی )۹۷۹-۱۰۴۵ق/۱۵۷۱-۱۶۴۰م) ارائه شده است تفسیر منحصر بفردی است که نه تنها از تفسیر علیت در سنت یونان باستان متمایز است بلکه به نحو چشم گیری به ظرافتها و ابعاد مختلف آن توجه شده است که شایسته است مورد توجه قرار گیرد.
استقرا و تجربه در جهان اسلام
ناگفته نماند که بررسی تبیین علّی تنها بخشی از کوشش این دانشمندان در باب روش شناسی علوم است. آنان افزون بر این به بررسی تجربه و استقرا نیز پرداخته اند به گونه ای که میتوان گفت نسبت به محدودیتهای تجربه و استقرا نیز به خوبی آگاه بوده و بر همین اساس سعی کرده اند نظریاتی را در این باب شکل دهند. به عنوان نمونه ابن سینا (۳۷۰-۴۲۸ ق/۹۸۰-۱۰۳۷م) تجربه را مقید به مکانی کرده است که در آن تجربه انجام شده است (ابنسینا، ۱۴۰۴، ج ۳، ص ۹۶).
علم یقینی و شرایط تبیین
با توجه به تلقی خاص فیلسوفان مسلمان از علم، در این سنت همواره سعی بر آن بوده است که در علوم نیز به علم یقینی که هیچ شائبه ای از شک در آن راه ندارد دست یابند. بر همین اساس نظریات تبیینی خود را متناسب با این غرض تنظیم کرده و به سوی علم یقینی حرکت کرده اند. از این رو برای آن که تبیین در علوم این مقصود را محقق کند، شرایطی برای تبیین در نظر گرفته شده است. علاوه بر این، این سنت رابطۀ خاصی را بین موضوع و محمول مسائل هر علم با موضوع علم در نظر میگیرد و بر این اساس سعی می کند طبقهبندی خاصی از علوم ارائه دهد. هر علمی دارای یک موضوع حقیقی است و محمولات مسائل آن علم به گونه ای باید به محمولات خاص آن موضوع که در این سنت اعراض ذاتی نام دارد ختم شود. بر اساس همین مبنا در کنار شرایطی که برای یقینی بودن تبیین ذکر شده شرایطی نیز با نظر به نظام طبقه بندی علوم برای تبیین بیان شده است. بیشک تبیین علّی در این سنت نیز از این حکم مستثنا نیست و برای اینکه این تبیین ضامن یقین باشد و با نظام طبقه بندی علوم تناسب داشته باشد، لازم است شرایط خاصی در آن رعایت شود. توجه به شرایطی که برای تبیین علی در این سنت بیان شده است بسیاری از مشکلاتی که در قالب مثال نقض به نظریات مدرن تبیین گرفته شده است را پاسخ میدهد. به عنوان نمونه یکی از شرایطی که برای تبیین علّی در سنت اسلامی بیان میشود اقدم عندالطبع بودن مقدمات نسبت به نتیجه است. به گفته ابن سینا «اقدم نزد طبع اشیایی است که اگر منتفی شود آنچه پس از آن است نیز منتفی میشود؛ البته عکس این مطلب صادق نیست» (ابنسینا، ۱۴۰۴، ج ۳، ص ۱۰۶). از این رو بر اساس این شرط می توان گفت نظریه تبیین علّی فیلسوفان مسلمان مسئله عدم تقارن در تبیین را رعایت کرده است؛ مسئلهای که یکی از مشکلات جدی مدل تبیینی همپل میباشد. این مسئله بر آن است که گرچه میتوان معلول را بر اساس علت تبیین کرد اما نمیتوان علت را بر اساس معلول تبیین کرد. بنابراین فیلسوفان مسلمان با بیان شرط اقدم بالطبع بودن مقدمات به نحوی این مشکل را در نظریه تبیینی خود حل کردهاند. بررسی دیگر شرایط نیازمند مجال دیگری است.
قضایای حقیقیه و قوانین کلی
فیلسوفان مسلمان قضایای مورد استفاده در علوم را قضایای حقیقیه می دانند. هرچند در باب تعریف این قضایا اختلاف نظر فراوانی در این سنت به چشم میخورد (به عنوان نمونه ر.ک. فرامرز قراملکی و عبادی، ۱۳۸۹)، اما میتوان تقریر صحیحی از این نوع قضیه و تمایز آن از دیگر قضایا ارائه کرد. اهمیت قضیه حقیقیه آن است که در این سنت قوانین کلی جهان هستی در قالب این قضایا بیان میشود و به تعبیر بهتر میتوان این قضایا را بیانگر قوانین کلی جهان هستی برشمرد؛ امری که امروزه نیز از مسائل مهم فلسفۀ علم به شمار میرود. نکتۀ جالب توجه آن است شناخت این نوع قضیه تنها در جهان اسلام صورت گرفته است و در فلسفه های یونان باستان نیز هیچ سابقه ای ندارد. بنابراین در جهان اسلام شاهد بررسی های بسیار دقیقی از علیت، تبیین و بویژه تبیین علّی و چیستی قوانین طبیعی هستیم که امروزه از دغدغه های فیلسوفان معاصر نیز میباشد. تأمل و پژوهش در هر یک از این نظریات در سنت اسلامی میتواند روش های موجود در باب تحقیق و پژوهش در علوم را بهبود بخشد و در مواردی روش های بدیعی ارائه کند و به تبع آن، مسائل مختلفی را پاسخ دهد.
منابع:
ابنسینا، حسین بن عبدالله. (۱۴۰۴). الشفاء (المنطق). قم: مكتبة آية الله المرعشى.
ابنسینا، حسین بن عبدالله؛ نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد؛ و قطبالدین رازی، محمد بن محمد. (۱۳۷۵). الاشارات و التنبیهات ( مع المحاکمات ) (ج ۱–۳). قم - ایران: دفتر نشر الکتاب.
سیلوس، استاتیس. (۱۳۹۹). علیت و تبیین. (امیررضا صادقی، مترجم). تهران: کرگدن.
فرامرز قراملکی، احد؛ و عبادی، احمد. (۱۳۸۹). تطور تاریخی قضایای ثلاث. فلسفه و کلام اسلامی، ۴۳(۱)، ۶۹-۹۰.
نصیری، منصور. (۱۳۹۵). تبیین در فلسفه علم. تهران: دانشگاه تهران.