درآمدی بر ایدۀ علوم انسانی اسلامی

کتاب درآمدی بر ایدۀ علوم انسانی اسلامی نوشتۀ سیدمحمدتقی موحد ابطحی است که با تلاش انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با همکاری و مشارکت مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، در 284صفحه روانۀ بازار کتاب شده است.
کتاب حاضر از چند بخش تشکیل شده و ذیل هر بخش، فصل‌هایی ارائه شده که در آن موضوعات خاصی بحث و بررسی می‌شوند. عناوین بخش‌ها و فصل‌های ذیل آن عبارت‌اند از:
بخش اول: علوم انسانی جدید و تحولات پس از آن
فصل اول: کلیات و تعاریف
فصل دوم: تاریخچۀ شکل‌گیری علوم انسانی جدید
فصل سوم: تحول‌خواهان علوم انسانی پوزیتیویستی
بخش دوم: دربارۀ علوم انسانی اسلامی
فصل اول: تاریخچۀ علم اسلامی در جهان اسلامی
فصل دوم: معنا و امکان علوم انسانی اسلامی
فصل سوم: ضرورت علم دینی 
فصل چهارم: مطلوبیت و اخلاقی‌بودن تلاش برای تولید علوم انسانی اسلامی
بخش دوم: رویکردهای کلان جهت تولید علوم انسانی اسلامی
فصل اول: رویکردهای غیرمدیریتی و غیرمعرفتی در تولید علوم انسانی اسلامی
فصل دوم: رویکرد تهذیب و تکمیل علوم انسانی موجود
فصل سوم: رویکرد استنباطی در تولید علوم انسانی اسلامی
فصل چهارم: رویکرد مبناگرا در تولید علوم دینی
فصل پنجم: رویکردهای ترکیبی در تأسیس علوم انسانی اسلامی
خاتمه: گذشته و حال و آیندۀ علوم انسانی اسلامی
در قسمت پیشگفتار کتاب در باب محتوای کتاب چنین آمده است: «در سال‌های اخیر برخی از مراکز آموزشی، در مقاطع مختلف کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترا، برنامه‌های آموزشی مختلفی برای آشناکردن دانشجویان با ایدۀ علوم انسانی اسلامی و راهکارهای تحقق آن برگزار کرده‌اند. همچنین دوره‌های دانش‌افزایی برای آشنایی استادان با ایدۀ علم دینی و علوم انسانی اسلامی برنامه‌ریزی شده است که هر ساله به مرحلۀ اجرا درمی‌آید. به منظور سامان‌دهی و بهره‌برداری بهینه از این دوره‌های آموزشی کتاب حاضر با عنوان درآمدی بر ایدۀ علوم انسانی اسلامی تدوین شد.
پرسش‌های کلانی که در این کتاب بررسی و پاسخ داده خواهند شد از این قرار است:
1. جریان غالب در حوزۀ علوم انسانی اسلامی در عرصۀ بین‌المللی و داخلی کدام است؟ مؤلفه‌های نظری این جریان غالب چیست؟ و جریان غالب در چه ساختاری به بازتولید و گسترش خود می‌پردازد؟
2. در مواجهه با جریان غالب علوم انسانی چه جریان‌های کلانی در عرصۀ بین‌المللی شکل گرفته‌اند؟ مؤلفه‌های نظری آن‌ها چیست؟ هریک از این جریان‌ها در چه ساختاری به بازتولید و گسترش خود می‌پردازند؟ 
3. تحول‌خواهی علوم انسانی در جهان اسلام در قالب چه دیدگاه‌های کلانی شکل گرفته و دنبال می‌شود؟ مؤلفه‌های نظری هریک از آن‌ها چیست؟ برای تحقق هریک از این ایده‌ها چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
4. عوامل مؤثر در ناکارآمدی دیدگاه‌های کلان در زمینۀ تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی چه بوده و چه آینده‌ای برای این ایده قابل تصور است؟»

دیدگاه‌ها (0)