یادداشت «علم و غایتمندی پدیده های طبیعت در نگاه ابن سینا»

نویسنده: سعید حسن زاده

مقدمه
هر پژوهش علمی چه در حوزه علوم طبیعی و چه در حوزه علوم اجتماعی مبتنی بر پیش فرض های فلسفی است. دانشمندی که به عالم طبیعت می نگرد و در پی کشف قوانین آن است و پژوهشگری که به جامعه انسانی نظر می کند و در پی فهم و شناخت انسان و رفتارهای اوست از دریچه پیش فرض های فلسفی خود نظر می کند و داده های حسی و تجربی را تحلیل می نماید.
یکی از اساسی ترین پیش فرض های فلسفی که تأثیر شگرفی در تبیین پدیده های عالم ماده دارد مربوط به غایتمندی اشیاء مادی است. آیا اشیاء و پدیده های طبیعی غایت دارند؟ آیا بر عالم طبیعت و عالم انسانی نظم حاکم است و موجودات درون این نظم تکوّن یافته و فعالیت می کنند؟ آیا همه موجودات هدفمند هستند؟ آیا موجوداتی غیرمدرِک مانند گیاهان، سنگ ها و ... در افعال و آثار خود هدف و غایتی را دنبال می کنند؟ همه این پرسش ها مربوط به غایتمندی اشیاء می شود و از یونان باستان مورد توجه فلاسفه و اندیشمندان بوده و نزاع های فراوانی درباره آن شکل گرفته است. 

غایتمندی اشیاء طبیعی علاوه بر اینکه بحثی فلسفی به حساب می آید می تواند به عنوان بحثی دینی نیز مطرح شود. ادیان الهی بر حکمت خداوند در خلقت موجودات، وجود نظم در عالم و هدفمندی خلقت تأکید دارند. از این رو نفی غایتمندی اشیاء طبیعی با دیدگاه های دینی نیز منافات دارد. در این یادداشت تلاش می شود به اختصار به دیدگاه ابن سینا درباره غایتمندی اشیاء طبیعی اشاره شود.
از نظر ابن سینا همه اشیاء طبیعی دارای غایت می باشند. غایت داشتن امور طبیعی یعنی این امور در جهتی خاص فعالیت می کنند، متوجه به سمتی هستند و اگر مانعی پیش نیاید و شرایط فراهم باشد به آن مقصد می رسند. به بیان دیگر در امور طبیعی قوه و توان بر یک سری افعال خاص نهاده شده است که این امور برای ایجاد و بالفعل کردن آن افعال و نه افعال دیگر فعالیت می کنند. به عنوان مثال در دانه گندم این قوه وجود دارد که تبدیل به گیاه گندم شود و دانه گندم به این سمت می رود که تبدیل به گیاه گندم شود و هیچ گاه تبدیل به جو یا گیاه دیگر نمی شود. (ابن سینا ۱۴۰۴الف، ۷۰). ابن سینا تصریح می کند که مراد ما از غایت امور طبیعی این است که تمام حرکت¬ هایی که طبیعت و اشیاء طبیعی در مواد ایجاد می کنند به سمت نهایت مشخصی است (ابن سینا ۱۴۰۴الف، ۷۱). او از این حالت تعبیر به قصد طبیعی کرده است. (ابن سینا ۱۴۰۴الف، ۷۱) یعنی طبیعت در انجام فعل جهت و سمت خاصی دارد که آن جهت مقصود طبیعت است. روشن است که قصد طبیعی با علم و اختیار نیست بلکه طبیعت بدون علم، اراده و اختیار به سمت خاصی حرکت و تغییر ایجاد می کند.

غایتمندی و تفکر
از نظر ابن سینا غایتمندی یک موجود متوقف بر داشتن قدرت تفکر و تأمل نیست. قدرت تفکر برای تعین یک فعل از میان افعال مختلف است. هنگامی که افعال متفاوت برای یک موجود ممکن باشد و هر فعل غایت اختصاصی خودش را داشته باشد، آن موجود می تواند با قدرت تفکر یکی از افعال را انتخاب و تعیین کند و آن را انجام دهد. از این رو، تفکر شرط غایتمندی نیست بلکه شرط تخصیص و تعیین فعل است. بوعلی برای تأیید این مدعا چند شاهد ارائه می کند. در بسیاری از اموری که نیازمند مهارت است،  تفکر نیاز نیست بلکه تفکر و تأمل مانع است. به عنوان مثال شخصی که موسیقی می نوازد به این فکر نمی کند که به کدام بخش از ابزار موسیقی ضربه وارد کند و مقدار این ضربه چقدر باشد و اگر در هر لحظه فکر کند که اکنون دست خود را چگونه و در کجا باید قرار دهد از موسیقی نواختن باز می ماند. همچنین انسانی که در حال سقوط است بدون هیچ تفکر و تأملی دست خود را به نزدیک ترین تکیه گاه متصل می کند. علاوه بر این، انسانی که با اراده دست خود را حرکت می دهد ابتدا وتر و عضلات را حرکت می دهد در حالی حرکت دادن آنها به صورت تفصیلی در ذهن حاضر نشده و انسان به آن فکر نکرده است. (ابن سینا ۱۴۰۴الف، ۷۲) بنابراین تفکر برای غایت داشتن ضروری نیست.

غایت بی نظمی ها
در نگاه ابن سینا زشتی ها و بی نظمی هایی که در عالم طبیعت مشاهده می شود دلیلی بر نبود غایت نیست چرا که این بی نظمی ها و زشتی ها در دو دسته قرار می گیرند: دسته اول امور عدمی هستند مانند نقص در شکل گیری عضو، ضعف عضو و مرگ. دسته دوم امور وجودی هستند مانند عضو زائد. نگاه ابن سینا به این دو دسته متفاوت است. از نظر او، دسته اول ناشی از عدم فعل است و نیازی به غایت ندارد. به بیان دیگر، طبیعت به دلیل عصیان ماده از پذیرش صورت مناسب، نتوانسته فعل خود را انجام دهد و عدم فعل غایت ندارد. به بیان واضح تر، تنها افعال طبیعت دارای غایت است و در عدم فعل غایت معنا ندارد. مرگ، لاغری، ضعف و نقصان همه به این دلیل رخ می دهند که طبیعت نمی تواند ماده را به پذیرش صورت و یا حفظ صورت ملزم کند. (ابن سینا ۱۴۰۴الف، p ۷۲–۷۳) لذا طبیعت فعلی انجام نداده است تا بخواهد غایت داشته باشد. در مقابل دسته دیگر به سبب فعل طبیعت ایجاد شده است و دارای غایت می باشد.
دسته دیگر که امور وجودی هستند، مانند اعضای زائد، دارای غایت می باشند. این امور از زیاده ماده تحقق پیدا می کنند. هنگامی که به سببی ماده زیاد باشد، طبیعت آن ماده مستعد را بدون صورت رها نمی کند و صورتی در آن قرار می دهد. هرچند طبیعت در اینجا غایت دارد، ولی این نتیجه خاص، مثلا عضو زائد، غایت اتفاقی به حساب می آید چرا که طبیعت دائما چنین فعلی انجام نمی دهد و به ندرت چنین می شود. ابن سینا پاسخ دیگری نیز به این اشکال داده است. در امور زائد نسبت به غایت طبیعت جزئی تخلف رخ داده است ولی غایت طبیعت کلی تحقق پیدا کرده است، طبیعت کلی اقتضا دارد که هیچ ماده مستعدی بدون صورت نماند (ابن سینا ۱۴۰۴ب،  ۴۰)
در نگاه بوعلی غایات اشیاء طبیعی -به شرط اینکه طبیعت با مانع و معارضی برخورد نداشته باشد- برای خود آنها خیر و کمال است. از این رو اگر فعل طبیعت به غایت مضرّی ختم شد انسان سبب این اتفاق را جستجو می کند، مثلا می پرسد چه شد که این درخت خشک شد و یا چه مشکلی برای آن خانم پیش آمد که جنین او سقط شد؟ ابن سینا خیر و کمال بودن غایت را مخصوص حیوان و نبات نمی داند. از نظر او در حرکات و افعال طبیعی اجسام بسیط نیز نظام معینی وجود دارد و اجسام در چهارچوب آن نظام فعالیت می کنند مگر اینکه مانعی یا معارضی پیش آید که در این صورت آن امر اتفاقی به حساب می آید. (ابن سینا ۱۴۰۴الف، ۷۱) ابن سینا در عبارتی دیگر بیان می کند همه اشیاء طبیعی همیشه یا اکثرا به سمت غایت و خیر می روند و هیچ یک بی فعل و بی فایده نیست (ابن سینا ۱۳۸۷،  ۱۹۷)

علیت و غایتمندی
به نظر می رسد نگاه ابن سینا درباره غایتمندی اشیاء طبیعی بر اندیشه او درباره علیت استوار است. یکی از قواعد مربوط به علیت، سنخیت علت و معلول است. بر اساس این قاعده، هر چیزی از هر چیزی صادر نمی شود، بلکه هر علت معلول خاصی دارد و هر معلول از علت خاصی ایجاد می گردد. همچنین از منظر ابن سینا، هر یک از اجسام طبیعی دارای صورتی است که آن صورت مبدأ آثار و افعال جسم می باشد. براساس این، هر یک از اجسام طبیعی تنها قوه و توان بر انجام برخی از امور دارد، تنها به دنبال ایجاد آنهاست و در شرایط تحقق علیت، تنها آن امور از او صادر می شوند. لازمه این سخن، نظام مندی عالم طبیعت و غایتمندی اشیاء طبیعی است.

منابع
ابن سینا، حسین بن عبدالله (۱۳۸۷): النجاة من الغرق في بحر الضلالات. تهران: دانشگاه تهران.
ابن سینا، حسین ابن عبدالله: (۱۴۰۴الف)، الشفاء(الطبیعیات- السماع الطبیعی۱)، قم: مکتبة آیة الله المرعشی
ابن سینا، حسین ابن عبدالله: (۱۴۰۴ب)، الشفاء (الالهیات)، قم: مکتبة آیة الله المرعشی

دیدگاه‌ها (0)